جانباز بزرگوار سید مجید داوودی

 

 

ما پشیمان نیستیم، شما بی‌تفاوت نباشید

سرور هادیان: اینجا آسایشگاه یا همان مرکز توانبخشی جانبازان امام خميني(ره) مشهد است.

جایی که هر زمان دلت برای لحظه‌های عاشقی‌های بی‌منت بتپد، می‌توانی بیایی و از نزدیک با انسان‌هایی همراه شوی که مثل هیچ کس نیستند!

انسان‌هایی که علی‌رغم همه دردها و مشکلات به احترامت هنوز به سختی روی تخت‌شان می‌نشینند یا با ویلچرهایشان به استقبالت می‌آیند.

«سید مجید داوودی» هم یکی از همان‌هاست. از همان‌هایی که از جنس عشق و مهربانی و گذشت است. وقتی به سراغ «سیدمجید» می‌روم و می‌گویم: «سلام، حالتون چطوره؟» آرام و متین، سلامم را پاسخ می‌دهد و می‌گوید: «سلامت باشی».

و من می‌دانم سلامتی برای مردی که 28 سال است که در خیابان‌های این شهر قدم نزده است، چه مفهومی دارد.

g3yh_image49142.jpg

«سیدمجید داوودی» خیلی هم اهل حرف نیست او مثل اکثر جانبازان همین مرز و بوم است. آخر امتحانش را پس داده آن هم خیلی خوب از عهده سخت‌ترین آزمون روزگار برآمده است. او اهل عمل بوده است و نه حرف.

سرانجام به اصرار من و شاید در پاسخ به جمله من سکوتش را می‌شکند وقتی به او با شرمندگی می‌گویم: من از جنگ و دوران دفاع مقدس خاطرات کمرنگی دارم. اما می‌دانم به بهای راه نرفتن شما، امروز من در خیابان‌های شهر، آرام می‌توانم قدم بزنم. می‌دانم شما قهرمان همه دوران زندگی من و همه مردم‌مان هستید.

حالا سید مجید آرام می‌گوید: مرا شرمنده نکنید. من کاری انجام نداده‌ام.

حالا او سالهای ماندن‌های بسیار روی ویلچرش را برایم روایت می‌کند. همان زمان که 18 ساله بود. همان روزهایی که قرار بود سال آخر دبیرستان را بگذراند و مسیر آینده‌اش را انتخاب کند. درست سال 65 که به عنوان امدادگر، داوطلبانه عازم جبهه شد.

سید حالا به من می‌گوید، با سپاه «محمد رسول‌ا...(ص)» به شلمچه اعزام شدم و همان جا هم مجروح شدم.

از او می‌پرسم وقتی تصمیم به رفتن گرفتی، می‌دانستی ممکن است هیچ وقت برنگردی یا مجروح شوی حتی دیگر راه نروی؟

با آرزوهایت، ادامه تحصیل، داشتن یک شغل خوب، ازدواج و پدر شدن، چگونه دوری از خانواده‌ات کنار آمدی؟

فقط سید مجید با نگاه معناداری پس از سکوتی به من لبخند می‌زند و می‌گوید: 28 سال گذشته است، هیچ چیز در ذهنم نیست. اما فقط مطمئنم و بخاطر دارم که باید می‌رفتم باید به مجروحان کمک می‌کردم حتی به قیمت همه آن روزهایی که همه در آن سن دارند و اصلاً پشیمان نیستم.

حالا اقتدار و صلابت خاصی در کلمات سیدمجید می‌بینم و درمی‌یابم که او مثل همه جانبازان است. همه آن‌هایی که ساعت‌ها کنارشان مصاحبه داشته‌ام و هیچ گاه از رفتن برای دفاع از خاک، ناموس و دین‌شان لحظه‌ای تردید نداشته‌اند.

او آن شب حادثه را برایم اینگونه روایت می‌کند که کوله امدادگران نسبت به سایر رزمنده‌ها سبک‌تر بود. به همین دلیل به یکی از آرپی‌چی زن‌ها که در منطقه با هم دوست شده بودیم در حمل کوله‌اش کمک می‌کردم چون کوله او سنگین بود که ناگهان خمپاره 60 به ما شلیک شد.

 

او فقط 21 ساله بود همان جا کنار من به شهادت رسید و من هم از ناحیه نخاع آسیب جدی پیدا کردم و قطع نخاع شدم.

«سیدمجید» 18 سال است که ازدواج کرده است و تأکید می‌کند که همسرش «فاطمه احمدی» همیشه طی این سالها همراه او بوده است.

DSC00462

سید از نحوه آشنایی با فاطمه برایم می‌گوید: برادر همسرم هم جانباز است و در همین آسایشگاه با هم آشنا شدیم و بعد «فاطمه» با من ازدواج کرد.

به نظر من ایثار فاطمه و امثال او به مراتب از من و ما بیشتر است. ما زمانی که به جبهه رفتیم، نمی‌دانستیم چه می‌شود اما همسران ما جانبازان آگاهانه در کنار ما قرار گرفتند و خودشان ما را انتخاب کردند. آن‌ها می‌دانستند که زندگی راحت و بی‌دغدغه‌ای نخواهند داشت و باید از بسیاری از خواسته‌ها چشم بپوشند.

از سیدمجید می‌پرسم، در کنار فاطمه احساس خوشبختی می‌کنید و او مصمم می‌گوید: من و فاطمه سالهاست که در کنار هم و با هم زندگی می‌کنیم و او به اعتقاد من بسیار قابل احترام است.

«سیدمجید» خودش هم اهل قلم است و در آخرین لحظه از من می‌خواهد که حتماً بنویسم که همه آن‌هایی که برایشان نظام و انقلاب دارای ارزش است در هر جایگاهی در جامعه قرار دارند از مسؤولان تا معلم‌های مدرسه و دانشگاه و...، از حرف هایی که بی‌انصافانه درباره نظام زده می‌شود، بی‌تفاوت نگذرند.

http://qudsonline.ir/detail/News/237595

 


نظرات شما عزیزان:

اسمان
ساعت7:57---10 دی 1394

با تشکر از شما که اینقده زحمت میکشید
خدا اجرتان دهد
خدا شهید یوسفی را هم که در تصویر دوم دیده می شود را با شهدای کربلا محشور کند امین
پاسخ:کاری نکردم من شرمنده ی شهدا وجانبازان هستم...الهی امین



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : جمعه 29 آبان 1394برچسب:جانبازان مرکز توانبخشی امام خمینی مشهد مقدس,جانباز بزرگوار سید مجید داوودی, | 12:23 | نويسنده : یه بنده ی خدا |

.


get